شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ...

خورشید طلوع کرد و سحر شد و صدای پرنده ها میاد ... چشمام گرمه چون خیلی گریه کردم و خوابم نبرد ... دیشب به عمر چیزایی گفتم که نباید میگفتم ، حالم خیلی بد بود .

من باید تغییر کنم . آدم ناسپاسی هستم .

هجر ما را نیست پایان ، الغیاث

درد ما را نیست درمان ، الغیاث

خدایا خودت حافظ خونوادمون باش ♡

شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......

این دو هفته فقط یه هدف دارم . اونم اینه که با یه تراز بالا و با نمرات عالی 19 بهمن برم پیش عمر . 

شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......

وقتایی که ناراحت میشم ، گریه که می کنم آروم میشم ، آروم می گیرم و راحت تر میتونم فراموش کنم و همه چی تموم شه بره ...

ولی ناراحتی از دست آرمانم فرق می کنه . ناراحت که میشم ، انقدر ناراحت میشم ، انقدر ناراحت میشم که همین که میام گریه کنم ، قلبم بد جور تیر می کشه . لعنتی این درد تیر کشیدن قلب درد اصلیمو از یادم میبره و همه چی بغض میشه و میمونه ته گلوم ...

امشبم از اون شباست ... قلبم خیلی درد می کنه 

شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......

عزیزدل همسر ، ما از هم دور هستیم ، آنقدر دوریم که هر روز فقط چند دقیقه ی ناقابل می توانیم با هم حرف بزنیم . میدونی حرف زدن باید چطوری باشه ؟ باید بتونم چشم هات رو ببینم ، دستهات رو بگیرم ، و صداتو بشن شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......ادامه مطلب

بعضی ها خیال می کنند باید همه چیز خوب باشد تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند اما … من می گویم دوست داشتن درست از زمانی شروع می شود که بی حوصله می شود که بهانه می گیرد که دلتنگ است و دعوا می ک شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......ادامه مطلب

عزیز دل مادر ایران من دیروز بابا ، که آخرین هفته ی شهریور رو به همراه دوستاش سفر رفته بود ؛ خیلی الکی الکی در حالی که داشتن آبتنی می کردن ، تو دریای خزر ، گرفتار یه طوفان بد شدن . بابا برام تعریف می ک شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......ادامه مطلب

زیاد وقت ندارم ، سرم شلوغه و امتحان نظریه گروه دارم !  فقط اومدم یه بررسی از دلیل ایجاد پیشنهاد منبع زنده بدم ،  یه سری هست به اسم Mind Your Language  با بازی Barry Ivans در نقش آقای براون که یه معلم زبان انگلیسی هست به غیرانگلیسی شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......ادامه مطلب

یادم رفت بگم که دو تا کتابم خریدم و دارم آروم آروم می خونمشون .

از فرط تعداد امتحانا دیگه درس زده شدم ، باید به خودم یه استراحت بدم .

اون دوتا کتاب اینان :

زندگی در پیش رو اثر رومن گاری

قمارباز اثر فئودور داستایوفسکی 

 

زندگی در پیش رو دارم می خونم فعلا ، داستانش برام جالبه ، تازه ست . ازون داستانییه که باید تا آخر خوند .

تو تابستون هم کتاب صد سال تنهایی رو خوندم ، رئالیسم جادویی .

اونم جالب بود . کلا کتاب خون شدم ! 

به امید نوشتن های بعدی ...

شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......

امشب مطالعه ی کتاب کوه پنجم نوشته ی پائولو کوئیلو رو تموم کردم . راستش خیلی خوب می تونستم تمام دیالوگ ها رو تجسم کنم ، صحنه های شهر اکبر و ... این اولین داستان بلندی هست که می خونم ! عجیب نوشته . نمی دونم ، نمی دونم ! فعلا نظری راجع بهش ندارم . ولی احساس می کنم همه ی شخصیت هاش به خصوص پیامبر ایلیا متوهم بود ! البته در این که دسته ای از انسان ها شدیدا متوهم هستن شکی نیست . ولی خیلی برای شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......ادامه مطلب

این روزها احساسای خیلی مغشوشی دارم . 

فکر می کنم تو مسیر درستی قرار دارم ، ولی دارم بد طیش می کنم .

فقط امیدوارم زودتر وقتم آزاد بشه تا به کارایی که دوست دارم بپردازم .

امیدوارم سر از جهنم در نیارم !

برچسب‌ها: آنمی مگالوبلاستیک, ادبیات انگلیسی, شعر, کوانتوم مکانیک, مرکز آموزشی و پژوهشی نجوم و رصد خانه کردستان شب نوشته ها سحر خوانده می شوند ......